در این بخش از مقالات به بررسی بخشی از پروژه های مشاوره ای و معرفی شرکت هایی که در خدمت آن ها بوده ایم می پردازیم.

سروش ذوالمجدی

چند نکته

نکته ی اول اینکه به عنوان کسی که بیش از 70 درصد زمان کاری هر سال رو در سفر می گذراندم (در حال حاضر این زمان رو به 40 درصد زمان کاهش داده ام) از یک سری اصول پیروی می کنم که این سفرهای بسیار طولانی در شهرهای گوناگون را به تجربه ای لذت بخش تبدیل کنم. در طول این سال ها موفق شدم تجربیات و آزمایشاتی هم برای خودم ترتیب بدم تا تشخیص بدهم که در چه حالتی تجربه ی بهتری خواهم داشت تا هم کارم به بهترین شکل انجام شود و هم در زمان های آزاد فرمان زندگی از دستم خارج نشود.

نکته ی دوم اینکه اگر خودم با چنین مطلبی روبرو شوم آن را به عنوان یک تجربه ی شخصی یک نفر در نظر می گیرم و بخش هایی از آن را برای خودم حذف و یا اضافه می کنم.

بصورت کلی مطلب را شخصی سازی می کنم تا بهترین کارایی را برای من داشته باشد.

نکته ی سوم این است که در مواردی که با مقوله ی جمع آوری لباس های مورد نیاز و یا لوازم شخصی صحبت می کنم از زبان یک مرد صحبت می کنم و طبیعی است که اگر به عنوان یک بانو این مطلب را مطالعه می فرمایید سعی کنید موارد را برای خودتان شخصی سازی کنید.

سفرکاری

زندگی در سفر

زندگی کردن در مسیر سفر از آن چیزی که تصور می کنید سخت تر است. چمدانی دارید که همیشه کنار اتاق در انتظار بازچینی است. خانه ای که باید بصورت منظم به آن رسیدگی شود و همه ی این ها در حالی است که بیشتر اوقات را در خانه نمی گذرانید.

احتمالاً نمی توانید ساعت بیدار شدن یکسانی داشته باشید به این علت که هر روز را باید برای حرکت به یک شهر آماده شوید که ساعات مختلفی برای پرواز دارند.

تاخیر پرواز که هر روز انتظارتان را می کشد و باید به عنوان یک واقعیت بسیار دردناک آن را بپذیرید.

البته لبخند دیگران و گفتن اینکه مارکوپولو این بار برایمان چه آورده ای(؟) ممکن است کمی سرگرم کننده باشد ولی احتمالاً نمی تواند خستگی راه را از تنتان بیرون کند.

فرقی هم نمی کند که مسیرهایی که طی می کنید با ماشین هستند یا قطار و یا هواپیما. سفر خستگی خاص خودش را دارد و کافی است کمی غفلت کنید تا فرمان زندگی را از دستتان خارج کند. از ریتم زندگی خارج شوید و خود را در شرایطی نامناسبی ببینید.

اگر متاهل باشید آسیبی که این سفرهای متعدد می توانند بر زندگی شما داشته باشند می تواند بسیار زیاد باشد و اگر مجرد باشید زندگی اجتماعی بسیار پیچیده ای خواهید داشت.

البته برای من که با همسرم همکار بودم و تا همین شش ماه پیش تقریباً تمام سفرهایمان را با هم انجام می دادیم(بجز شرایط خاص) این مشکل تا حدی حل شده بود. اما بسیاری از مشکلات سر جای خودشان باقی می ماندند.

به همین دلایل و دلایل منطقی دیگری از جمله افزایش کارایی وکاهش زمانی که نیاز داشتم به سفر رفتن فکر کنم یک سری روتین برای خودم در نظر گرفتم و به عنوان قوانینی خود نوشته آن ها رو به کار بستم.

قوانینی از شیوه ی جمع کردن لباس و اینکه چه چیزهایی به همراه داشته باشم تا اینکه چه بخشی از سفر را به چه کاری اختصاص دهم.

سفر کاری

حواسمان به چه چیزهایی باشد

اولین نکته ای که باید به خاطر داشته باشیم این است که نوشته در خصوص کسانی است که سفر بخشی از کارشان محسوب می شود.

مدیران شعب ، مدیران فروش ، مسئول نمایندگان شرکت ها ، مشاوران و بازرسان از این دسته افراد هستند.

کسانی که هر چند ممکن است در دفتری مرکزی و یا در خانه خودشان کار کنند و همه چیز را از آنجا مدیریت کنند، اما محل کارشان در محل مشتری است که می تواند در هر مکانی از کشور و یا جهان واقع شده باشد.

پس اولین نکته ای که باید به آن دقت کنیم این است که ما برای خوش گذرانی سفر نمی کنیم. پس قرار نیست زندگی مان را متوقف کنیم. زندگی شخصی و کاری ما در تمام مدتی که در سفر هستیم در جریان است و بیان این موضوع که در سفر هستم و نمی توانم فلان کار را پیگیری کنم کاملاً از موضوعیت خارج است.

باید عادت کنیم که برای دیگران اهمیتی ندارد شما کجا هستید و نیاز دارند که کارشان را پیگیری کنید.

دومین نکته ای که باید به آن دقت کنیم این است که تنها در صورتی که سفر نیاز به انجام داشته باشد به آن تن دهیم.

اگر می شود یک کار را بصورت آنلاین انجام داد و یا با یک جلسه ی تصویری مسئله ای را حل کرد نیازی نیست که زمان خود را در مسیر بگذرانید.

این را در ذهن داشته باشید که این دورکاری در صورتی امکان پذیر است که:

  • مشتری شما آن را قبول داشته باشد.
  • کار شما به این ترتیب به بهترین شکل انجام شود.

اگر شرایطی برای اجرای این دو شرط ندارید همان بهتر است که شخصاً در محل مشتری حاضر شوید و سفر را انتخاب کنید.

روتین زندگی

هر کدام از ما یک روتین مشخص برای زنگی شخصی و کاری مان داریم. هر چند که تا الان به آن فکر هم نکرده باشیم.

مثلاً ممکن است عادت داشته باشیم و یا مجبور باشیم یک ساعت خاص بیدار شویم و یک ساعت خاص بخوابیم.

این ها روتین هایی هستند که زندگی ما را شکل می دهند و به هم ریختن آن ها نظم ذهنی ما را در هم می ریزد.

هر چند که اندکی سیال بودن بسته به شخصیت هر کدام از ما در برنامه هایمان وجود دارد. اما گمان نمی کنم کسی بتواند ادعا کند که هیچ روتین مشخصی در زندگی ندارد و باد به هر سمتی می کشاندش.

اولین چیزی که در سفر به هم می ریزد همین روتین است. زمانی که شما به یک سفر چند روزه ی تفریحی می روید عمداً این روتین را به هم می ریزید (یا اگر مثل من باشید بخشی از آن را حفظ می کنید) و از این تنوع لذت می برید.

اما در سبک زندگی که نیازمند سفرهای زیاد است این داستان صدق نمی کند. باید بتوانیم روتین مشخصی را حفظ کنیم تا در تمام زمان ها به آن پایبند باشیم و از ریتم خارج نشویم.

روتین شخصی من به این صورت است:

  • بیدار شدن ساعت 5 صبح

باور کنید برعکس چیزی که شاید عادت داشته باشید بشنوید اصلاً دوست ندارم این ساعت بیدار شوم. اما ساعتی چنین خلوت و آرام را دیگر در کجا می توان یافت.

ضمن اینکه معمولاً اولین پروازها (بجز چند استثنا) در ساعاتی هستند که بیدار شدن در ساعت 5 را طلب می کنند. پس با این ساعت بیدار شدن در زمان سفر و غیر سفر برنامه ی مشخصی دارم که نیازمند تغییرات در زمان های بسیار معدودی است.

  • قهوه

یکی از عاداتی که ممکن است زیاد مفید نباشد این است که یک قهوه ناشتا می خورم و کمی سرحال می شوم. به شکلی به مغزم می گویم که روز شروع شده است.

این مورد هم در هر کجا که باشم قابل دسترس است و حتی زمانی که در هتلی اقامت داشته باشم که امکان درست کردن قهوه وجود نداشته باشد و یا خدماتش از ساعاتی دیرتر از بیدار شدن من شروع شود، یا یک قهوه ی آماده خودم را سرگرم می کنم.

  • مطالعه اول وقت

یکی از اولین کارهایی که هر روز انجام می دهم این است که چند صفحه ای کتاب غیر تخصصی در موضوعاتی که به آن علاقه دارم را مطالعه کنم (من در همه حال 3 کتاب را در دست مطالعه دارم. یک کتاب تخصصی که نیازمند تمرکز زیاد است و باید در زمان های خاصی مطالعه شود. یک کتاب غیر تخصصی مرتبط با موضوعات کاری که معمولاً در زمان های مرده مطالعه می کنم و یک کتاب غیر تخصصی و غیر مرتبط که برای من معمولاً مطالبی تاریخی در خصوص جنگ های جهانی هستند که در زمان بیدار شدن و پیش از خواب مطالعه می کنم تا کمی به خودم آرامش بدهم و ذهنم را خالی کنم).

مطالعه در اول وقت کاری است که هر کجا که باشم قابل انجام است و می توانم با ذهنی هشیار به بقیه ی کارها بپردازم.

  • مطالعه پیش از خواب

این هم از آن دسته کارهایی است که همیشه انجام می دهم و اصولاً به جایی که در آن هستم ارتباطی ندارد و باعث می شود این تصور را در خودم داشته باشم که کنترل زندگی را در دست دارم.

روتین مشخص و غیر قابل تغییر من همین چهار مورد است. البته که دوست داشتم چند مورد خیلی قشنگ مثل ورزش کردن و شکر گذاری و … هم در آن بگنجانم. اما اینجا داریم درباره ی کارهایی که انجام می دهم صحبت می کنیم و نه لیست آرزوها. در اینجا یک نکته وجود دارد که در خصوص روتین باید بگویم. بعد از بارها آزمون و خطا به نظرم می رسد هر چه لیست کارهایی که اسم ((باید)) روی آن ها می گذاریم بیشتر باشد احتمال اینکه آن ها را انجام دهیم کمتر می شود. پس من به همین چهار مورد بسنده کردم.

لباس

اولین فرضتان در خصوص مساله ی لباس در سفر این باشد که امکان شستشو برای شما فراهم نیست. اگر بود چه بهتر، اما معمولاً این کار به زمان برگشتن شما به خانه منتقل می شود.

لیست لباس هایی که من همیشه در چمدانم قرار می دهم شامل موارد زیر است:

  • دو پیراهن
  • یک دست کت و شلوار اضافه(البته در چمدان جا نمی شود!).
  • دو جفت جوراب.
  • دو لباس زیر.
  • دو کراوات.
  • دکمه سر آستین.
  • دو عدد زیرپوش سفید.
  • یک شلوارک.
  • یک شلوار گرم کن ورزشی.
  • دو عدد تیشرت.
  • کفش کتانی.
  • مایو.
  • حوله استخری.

نکته ای که نباید از آن غافل شویم این است که هیچ وقت نمی دانیم یک سفر چطور پیش می رود و باید آمادگی آن را داشته باشیم که اگر فرصتی پیش آمد آن را به ورزش و یا کمی پیاده روی اختصاص دهیم.

مایو و حوله هم برای زمانی که استخری در دسترس بود. شخصاً این فرصت رو غنیمت می دانم و از آن استفاده می کنم.

لوازم شخصی

یکی از دیگر مواردی که همیشه همراه داشته باشید لوازم شخصی است. مهم نیست که قرار است کجا اقامت داشته باشید. مهمان پذیر شرکت مدعو، هتل و یا اقامت گاه مشخص شده برای شما.

داشتن لوازمی که در ادامه می آید از ملزومات است.

  • کیت خیاطی کوچک.
  • مسواک و خمیر دندان.
  • صابون جامد.
  • تیغ اصلاح.

ممکن است این ها به نظر بدیهی برسد ، اما گاهی نداشتن یک نخ و سوزن در سفر می تواند بسیار آزار دهنده باشد.

به خاطر دارم درست پیش از یک جلسه ی بسیار مهم دکمه ی کتم کنده شد و دربه در دنبال یک خیاط می گشتم که این دکمه را برایم بدوزد!

هر چند لوازم شخصی در هتل در اختیار شما قرار می گیرد، اما تجربه ی شخصی من می گوید که این ها را همراه داشته باشم تا اگر ضرورتی روی داد به مساله نخورم.

در زمان سفر(سفرهای کوتاه یک تا 3 روزه) معمولاً امکان شستن و خشک کردن لباس هایی که هر روز عوض می کنید مثل زیرپوش ندارید. پس بهتر است آن ها را در یک کیسه فریزر قرار دهید و درب آن را گره بزنید تا در زمان برگشتن به خانه آن ها را بشویید.

لوازم اداری

  • لپ تاپ.
  • موبایل.
  • شارژر.
  • پاور بانک.
  • کاغذ یادداشت.
  • خودکار اضافه.
  • یک کپی از مدارکی که بصورت آنلاین همراه آورده اید.
  • کاغذ صورت جلسه بصورت پرینت شده.
  • سررسید.

مطلب بسیار مهم در زمانی که در سفر هستید این است که آماده باشید که ممکن است اینترنت قطع شود و یا دسترسی به آن برای شما مشکل باشد. به همین دلیل بهتر است اگر برنامه ای برای اجرا دارید آن را بصورت پرینت شده همراه داشته باشید.

در صورتی که در جلسات ملزم به ثبت و امضای صورت جلسه هستید هم از این نسخ بصورت پرینت شده همراه داشته باشید تا در صورتی که اتصال شما به اینترنت وصل نشد مشکلی نداشته باشید.

هر چند تمام قرار ملاقات ها و جلسات و همینطور تماس ها از طریق ایمیل و شبکه های مجازی مثل واتس اپ اتفاق می افتد، بهتر است یک سررسید هم همراه داشته باشید و تمام قرار ملاقات های طی سفر را در آن یادداشت کنید تا به آن دسترسی آفلاین داشته باشید.

لوازم برای اوقات خالی

شاید مهم ترین بخش از زندگی به این سبک که می تواند باعث به هم ریختن زندگی شما شود، اوقات خالی شما در سفر باشد.

بهتر است عادت کنیم کارهایی را انجام دهیم که اگر در خانه بودیم انجام می دادیم.

اگر عادت دارید یک سریال خاص را ببینید و یا کتاب بخوانید و یا بازی کامپیوتری انجام دهید و یا حتی ورزش کنید، می توانید این کارها را در زمان سفر هم انجام دهید.

انجام ندادن این کارها باعث می شود که ساعت ها در گوشی سرگردان باشید و خسته و بی حوصله شوید.

به همین منظور موارد زیر همیشه همراه من هستند:

  • فایل آماده(روی دسکتاپ) از مقالاتی که در حال نوشتن آن ها هستم.
  • دو نسخه کتاب(یک تخصصی و یک غیر تخصصی) که بسته به اینکه حوصله داشته باشم یا نه و اینکه چند ساعت کار کرده باشم به آن ها رجوع می کنم.
  • فایل های دانلود شده ی پادکست های مورد علاقه ام.
  • یک بازی کامپیوتری یا بازی روی گوشی برای کسانی که عادت به بازی دارند.

نکات تکمیلی

نکات دیگری هست که باید به آن ها توجه کنهیم و دقت داشته باشید که همه ی این ها با توجه به این است که سفرهای ما کاری هستند و نه تفریحی.

  • حواستان به رزرو کردن بلیط ها باشد.

اگر زمانبندی فشرده ای دارید، بدترین اتفاقی که می تواند برایتان بیفتد این است که سفرها به هم بخورند و زمان ها با هم قاطی شوند.

  • همیشه به زمانی که ممکن است تاخیر داشته باشید فکر کنید.
  • تاخیر

اگر می خواهید شخصیت کسی را به خوبی بشناسید کافی است در یک سفر که درگیر تاخیر پرواز می شوید با وی همراه باشید. این جور مواقع حوصله کم می شود و ممکن است افتادن قند خون حسابی اعصابتان را به هم بریزد.

تلاش کنید تا حتی در صورتی که خسته هستید کمی غذا و آب بخورید. کتاب و پادکست در چنین مواردی است که به کمک شما می آِیند. اگر در سفر کسی همراهتان است، صحبت کردن راجع به کار فقط خسته ترتان می کند و اگر صمیمی هستید بهتر است راجع به مسائل شخصی صحبت کنید.

  • کابین هواپیما بهترین کتابخانه است.

بهترین وسیله ی نقلیه برای مطالعه قطعاً و قطعاً هواپیما است. از تمام حواس پرتی ها دور هستید، امکان استفاده از موبایل را ندارید و اگر روی مسائل کاری(که پیش می آید) کار کنید ممکن است از نگاه های افرادی که کنار شما نشسته اند معذب شوید. به همین دلیل در زمان سفر با هواپیما از یک روتین مشخص استفاده می کنم.

از زمانی که روی صندلی می نشینم یک پیام برای همسر و یک پیام برای مادرم آماده می کنم که اعلام می کند در حال حرکت هستم و همه چیز روبراه است. پیام را ارسال نکرده باقی می گذارم و پیام های بقیه را جواب می دهم. سری هم به ایمیل ها می زنم و جواب اشخاص را تا جایی که ممکن باشد می دهم.

در لحظات آخر که باید گوشی موبایل را در حالت پرواز قرار دهم پیام همسر و مادرم را ارسال می کنم و گوشی را کنار می گذرام. از این لحظه تا لحظه ای که هواپیما روی زمین می نشیند تمام تمرکزم را روی مطالعه می گذارم.

  • در زمان سفر با اتومبیل به فکر یادگیری باشید.

یک سری از سفرهای کاری ما در مکان هایی نزدیک به تهران هستند و یا در شهرهایی قرار دارند که فرودگاه ندارد و یا فرودگاه دارد اما رفت و آمد با اتومبیل سریع تر است!

در چنین زمان هایی سعی می کنم به فایل های صوتی طولانی که در زمان های عادی امکان گوش دادن به آن ها را ندارم گوش کنم و یا به پادکست مورد علاقه ام گوش کنم.

فقط در سال گذشته و در زمان های رانندگی حدوداً 190 ساعت به پادکست های آموزشی گوش کرده ام که رقم بدی برای زمان های سوخت شده که در حالت عادی به رادیو و اخبار بی معنی آن و یا گوش کردن به موسیقی می گذشت صرف کرده ام.

  • چمدانتان را باز کنید.

شاید نیاز به گفتن نباشد اما سعی کنید بعد از رسیدن به هتل و یا برگشتن به خانه، چمدانتان را باز کنید. اینطور به خودتان می فهمانید که یک قسمت راه تمام شده و باید زندگی کنید.

من در زمان اقامت در هتل هم همین کار را انجام می دهم. حتی اگر تنها یک شب را اقامت داشته باشم. تمام وسایل را از چمدان در می آورم، آن ها را می چینم و مرتب می کنم و فردا دوباره همه را جمع می کنم.

این مطلب در حال تکمیل است…

اهمال کاری موضوعی است که برای همه ی ما صدق می کند.در بهترین حالت کمی احساس شرم و یا خجالت به ما می دهد.

در بدترین حالت می تواند به مشکلات در روابط ، مسائل شخصی ، یا حتی از دست دادن کار و مشکلات جدی مالی منجر شود.طبق گفته ی لینسی مارکوس که به عنوان وکیل و نویسنده ی کتاب “هدیه ای برای آینده” در بخش “صحبت هایی درباره ی برنامه ریزی مالی” به نکته ی جالبی بر می خوریم .

اهمال کاری مساله ای است که وی را بیشتر از هر مساله ای نگران حال مشتریانش می کند. کسانی که میدانند نیاز به یک برنامه ی مالی دارند. می دانند که نیاز به بیمه دارند. می دانند که نیاز دارند وصیت نامه ی خودشان را تنظیم کنند. ولی پشت گوش اندازی های مکرر سبب می شود که هیچوقت موفق به جمع و جور کردن این کارها نشوند.مارکوس نقش خودش را به عنوان کسی می بیند که به مشتریانش کمک میکند تا به صورت منظم تغییرات مورد نیاز با توجه به شرایط زندگی شان را در این بخش ها انجام دهند. اما اگر آن ها درخواستی برای این کار نداشته باشند ، کاری از وی بر نمی آید.

اختلالات شخصیتی از جمله افسردگی و ADHD می توانند باعث تشدید اهمال کاری شوند.اما حتی انسان های کاملاً سالم هم میتوانند در دام این موضوع اسیر شوند.

توصیه های مرسوم مانند اینکه نیم ساعت در روز را به انجام کارهای عقب افتاده اختصاص دهید یا درست کردن لیست های بلند بالا از تمام کارهایی که باید انجام شوند یا تکنیک حمله به کارها در 5  دقیقه یا نصب کاغذهای استیکر در جاهایی از خانه که نتوانیم آن ها را نادیده بگیریم یا زمینه شناسی اینکه شما چرا در حال اهمال کاری هستید. 

در کنار اینکه هیچ کدام از این ایده ها برای مدیریت زمان بد نیستند، هیچ کدام به ریشه ی اصلی و دینامیکی که باعث می گردد اهمال کاری تقویت شود نمی پردازند.

آن دینامیک اصلی این است که اهمال کاری جواب میدهد.اهمال کاری لایق ستایش است.اهمال کاری بصورت بسیار پربازده شرایط ذهنی حیاتی برای بقا مثل کاهش استرس و دردهای دیگر را فراهم می کند. اهمال کاری مثل یک ماشین خودکار بسیار عالی عمل می کند که هر بار می تواند اوضاع را بهتر کند. البته در کوتاه مدت. مشکل از اینجا آغاز می شود: اهمال کاری باعث کاهش استرس در کوتاه مدت به قیمت افزایش استرس در دراز مدت می شود.

در یک جمله استرس یک احساس بسیار ناخوشایند است و ما بسیار تمایل داریم تا راهی پیدا کنیم که هر چه سریع تر از شر این احساس رها شویم. بیشتر عادات بد به این علت شکل می گیرند که در کوتاه مدت باعث کاهش استرس می گردند.

به نمودار زیر نگاه کنید.

اهمال کاری

آدمک کوچک که روی نمودار در حال دویدن است تجسمی از هر کدام از ماست که در حال اهمال کاری یا به تعبیری به تعویق انداختن چیزی که باید انجام دهیم هستیم.

خط قرمز رنگ اتفاقی است که در زمان به تعویق انداختن کارها برای ما می افتد.دقت کنید که هر زمان که کارها را به تعویق می اندازید استرس شما کمی کم می شود ، اما فقط بصورت موقتی. 

جهت کلی استرس شما در حال افزایش است.زمانی که به استرس نداشتن ادامه می دهید ، در پسِ زمینه مشکلی که برای خودتان درست کرده اید در حال رشد کردن است و تنها راه برای کاهش موقتی دوباره ی آن هم دوباره به تعویق انداختن همان کار است.

خط آبی نشان می دهد که چه اتفاقی خواهد افتاد اگر بصورت مستقیم با کاری که می خواهید از آن اجتناب کنید روبرو شوید. جمع کردن اطلاعات مالی برای برنامه های ملکی تان. تنظیم وقت برای مرتب کردن وصیت نامه تان(دقت کنید که این مقاله در فضای ایالات متحده ی آمریکا نوشته شده / مترجم)، نوشتن آن ایمیلی که چهار ماه است از موعدش گذشته. 

آن دایره ی قرمز نشان می دهد که در واقعیت هر زمان با چیزی که برایمان خوشایند نیست روبرو می شویم ، استرس ما بالاتر می رود! 

شما احساس خوبی ندارید. به افزایشی که در نمودار ، درست بعد از دایره ی زرد وجود دارد نگاهی بیندازید.

اما اگر بتوانید این افزایش استرس ملایم و کوتاه مدت را دوام بیاورید، میزان استرس شما در حالت کلی مطابق با نمودار آبی رنگ کاهش خواهد یافت.

این راز رها شدن از اهمال کاری است.تنها راه غلبه بر اهمال کاری پیش بینی و پذیرش این استرس موقتی است ، زمانی که در نهایت با چیزی که از آن اجتناب می کرده اید رودررو می شوید. 

قبولش کنید ، نفس عمیق بکشید و به خودتان با در آغوش کشیدن اینگونه کارها پاداش بدهید و بدانید که این استرس بی دوام خواهد بود. با این مدل ذهنی می توانید به این مسئله غلبه کنید. 

می توانیم این را تضمین کنیم که اگر به اجتناب از کارها ادامه دهید استرس شما بالا خواهد رفت و بالا خواهد ماند.

البته بجز آن زمان های کوتاه که احساس کاهش استرس خواهید داشت و اگر بیاموزید که استرس های کوتاه مدت مواجهه با کارها را تحمل کنید در نهایت استرس های ناشی از اهمال کاری به سرعت از بین خواهند رفت.

اینطور که به نظر می آید این مسئله ، تصویر قدرتمند اما ساده از بسیاری از عادات بد از جمله اهمال کاری به ما می دهد.

نوشیدن بیش از حد ، غذا خوردن ناشی از اضطراب ، خرید غیر منطقی. ما این کارها را به دلیل کاهش مقطعی استرس انجام می دهیم. با وجود اینکه نهایتاً این کارها به ضرر ما هستند، اما اگر از دیدگاه مدیریت استرس به موضوع نگاه کنیم ، بدون توجه به اینکه چه میزان برای تغییر برنامه ریزی کنیم در این زمینه موفق نخواهیم بود. زیرا این عادات بدون توجه به عواقب آن در طولانی مدت ، دارند کارشان را خوب انجام می دهند.

تمام این عادات تخریب کننده ی شخصی یک ارزش محافظت کننده و کار راه بنداز دارند. پس عجیب نیست که تغییر در آن ها سخت است. این عادات با تکیه بر نیاز ناخودآگاه ما به حفظ استرس در حدی قابل تحمل جایگاه خودشان را در زندگی ما ایجاد کرده اند.

به هر حال ، در برخی موارد مانند اهمال کاری و یا عادات تخریب کننده ی دیگر ، سیستم های کنترل کننده ی بدن ما دچار خطا می شوند. تنها راه خلاص شدن از دست این گونه عادات که در کوتاه مدت بسیار کارآمد و در بلند مدت بسیار آسیب زا هستند این است که بپذیریم که باید سطح مشخصی از استرس  و ناراحتی ناشی از روبرو شدن با واقعیت ها را تحمل کنیم و بدانیم که سطح استرس ما می تواند بصورت کلی کاهش محسوسی داشته باشد.

احترام گذاشتن به کارکرد محافظت گونه ی عادات بد می تواند به ما کمک کند که ترک کردن آن ها را با آسودگی بیشتری تاب بیاوریم.

 

این مقاله ترجمه ای از لینک زیر است:

لینک مقاله

ساده ترین معامله ی جهان | پول در مقابل کار

حقوق

شاید یکی از بغرنج ترین موضوعاتی که در حوزه کار با منابع انسانی با آن برخورد کرده ام زمانی بوده که یک نفر ادعا می کند که اگر در حال انجام کارش است به کارفرما لطف می کند!

معمولاً هم بعد از بیان چنین مساله ای مثال های بسیاری از همکاران بیان می شود که همان حقوق و مزایا را دریافت می کنند ، اما کار مفیدی هم انجام نمی دهند(یا اصولاً هیچ کاری انجام نمی دهند!).

شاید لازم باشد ابتدا در مورد استفاده از کلمه ی بغرنج بگویم. دلیل استفاده ام از این کلمه شاید به جای کلمه ی “گیج کننده” بوده است منتها با این فرق که به این راحتی نمی توانستم از گیجی در بیایم و به همین دلیل بسیار ساده مسئله در ذهن من بغرنج شده است.

دلیل آن هم این است که اگر به دلیل حفظ احترام و البته کمی ملاطفت مورد نیاز برای ادامه ی کارم به عنوان یک مشاور نبود قطعاً بسیار گزنده و تند با این گونه اظهار نظرها برخورد می کردم.

اما اول اینکه می دانم این سخن طبیعتاً در بستری شکل گرفته که یک سوی آن کارفرماست. و دوم اینکه هر چند این گونه برخورد از نظر من ممکن است کاملاً غیر اخلاقی باشد ، اما این چیزی از حق دیگران برای بیان نظر مخالفشان کم نمی کند.

صرفاً به این فکر می کنم که احتمالاً چنین صحبت هایی در فضایی مطرح خواهد شد که طبیعی باشد افراد بابت پولی که دریافت می کنند کاری انجام ندهند و اگر کسی کاری که از ابتدا وظیفه اش بوده را انجام می دهد ، یک فضیلت به حساب می آید.