اینجا قرار است جای فضای سوشیال مدیا را پر کنیم. جایی که راجع به مسائلی با تم شخصی می پردازیم.
مسائلی که شاید برای شما هم جذاب باشد.

تلفن در حال زنگ زدنزمانی رو به خاطر می آورم که دوست داشتم به هر شکلی که شده موبایل داشته باشم. فکر می کنم این موضوع مربوط به سال های 1382/3 باشه و هیجان آن را هنوز به خاطر دارم که اگر کسی نیاز داشت تا با من تماس بگیرد شماره تلفنی وجود دارد که مختص من است و امکان دسترسی فقط و فقط به خودم را فراهم می کند.

 

البته که آن زمان چندین سال بود که دسترسی به ایمیل شخصی داشتم. اما چقدر ساده دل بودم که اهمیت ایمیل و توان جایگزینی آن برای تلفن را درک نکرده بودم.

کتاب آخر کال نیوپورت به نام “دنیای بدون ایمیل” البته نظری متفاوت با نظر من دارد. اما در شرایطی می توانیم دید کتاب را درک کنیم که بدانیم این موضوعات برای کسانی توضیح داده می شود که غرق در دنیای آنلاین هستند و هیچ زمانی برای خودشان ندارند.

در اصل کسانی که فرصت تمرکز کردن بر موضوعات مهم را ندارند.

اگر به نوشته های پیشین کال نیوپورت هم نگاه کنیم همین دیدگاه را مشاهده می کنیم. کتاب کار عمیق یا مینیمالسیم دیجیتال هم تعمیم همین موضوع بودند. توانایی تمرکز بر کارهایی که همه توانایی انجام آن ها را ندارند، کارهایی که نمی توان آن ها را سیستم واگذار کرد (حداقل فعلاً نمی توان این کار را انجام داد).

پس موضوع مورد بحث هر چیزی است که توانایی تمرکز ما برای انجام کارهای بسیار ویژه را کاهش دهد. فرض من این است که اگر تلفن (حتی از نوع ثابتش) باعث می شود که نتوانیم کاری را با تمرکز انجام دهیم، تفاوت چندانی با اینترنت ندارد.

به طور کلی کال نیوپورت معتقد است که عامل متمایز کننده ی انسان های موفق و ناموفق در این است که چه میزان می توانند روی کارهای خود متمرکز شوند و کارهایی را بدون حواس پرتی انجام دهند.

البته که در نظر داریم چنین موضوعی را نمی توانیم چنین ساده سازی کنیم که تنها با یک المان تعریفش کنیم. اما اگر فرض کنیم می توانیم همین یک المان را در دست داشته باشیم و نزدیک شدن به موقعیت های موفقیت را با آن تعریف کنیم، به نظر می رسد هر وسیله ای که می تواند حواسمان را پرت کند در این دسته ابزارها قرار می گیرد.

پس با این تعریف گوشی تلفن همراه برای من عامل حواس پرتی بسیار مهمی است. این موبایل می تواند حتی یک گوشی ساده باشد که امکان اتصال به اینترنت را هم ندارد!

از طرفی بجز ساعاتی که در ابتدای صبح و پایان شب میتوانم موبایل را با خیال راحت سایلنت کنم و به زندگی بسیار متمرکز و خسته کننده ی خودم برسم، باید حواسم باشد تا تماس و پیام افرادی را که به عنوان همفکر (یا بخوانید مشاور) با آنها همکاری می کنم را پاسخ دهم.

این نیاز به پاسخگویی دائمی باعث ایجاد وقفه در همان کارهایی می شود که افراد دوست دارند شخصی مثل من انجام دهد و بابتش پول پرداخت می کنند. اما نمی توان این بخش از کار را هم حذف کرد. به قول یکی از همین دوستان گاهی اوقات حتی می دانم که در حال انجام کار درست هستم، اما نیاز دارم همین حرف را برای تو بزنم تا همون حرف رو به خودم برگردانی و خیالم راحت بشه!

برنامه ی کنترل کردن سر زدن های مداوم به سوشیال مدیا و چرخ زدن در اینترنت کمک کرده که حداکثر زمان ممکن رو متمرکز باشم.

اما چه می شد اگر می توانستم از شر این تلفن مزاحم خلاص شوم!

سروش ذوالمجدی

چند نکته

نکته ی اول اینکه به عنوان کسی که بیش از 70 درصد زمان کاری هر سال رو در سفر می گذراندم (در حال حاضر این زمان رو به 40 درصد زمان کاهش داده ام) از یک سری اصول پیروی می کنم که این سفرهای بسیار طولانی در شهرهای گوناگون را به تجربه ای لذت بخش تبدیل کنم. در طول این سال ها موفق شدم تجربیات و آزمایشاتی هم برای خودم ترتیب بدم تا تشخیص بدهم که در چه حالتی تجربه ی بهتری خواهم داشت تا هم کارم به بهترین شکل انجام شود و هم در زمان های آزاد فرمان زندگی از دستم خارج نشود.

نکته ی دوم اینکه اگر خودم با چنین مطلبی روبرو شوم آن را به عنوان یک تجربه ی شخصی یک نفر در نظر می گیرم و بخش هایی از آن را برای خودم حذف و یا اضافه می کنم.

بصورت کلی مطلب را شخصی سازی می کنم تا بهترین کارایی را برای من داشته باشد.

نکته ی سوم این است که در مواردی که با مقوله ی جمع آوری لباس های مورد نیاز و یا لوازم شخصی صحبت می کنم از زبان یک مرد صحبت می کنم و طبیعی است که اگر به عنوان یک بانو این مطلب را مطالعه می فرمایید سعی کنید موارد را برای خودتان شخصی سازی کنید.

سفرکاری

زندگی در سفر

زندگی کردن در مسیر سفر از آن چیزی که تصور می کنید سخت تر است. چمدانی دارید که همیشه کنار اتاق در انتظار بازچینی است. خانه ای که باید بصورت منظم به آن رسیدگی شود و همه ی این ها در حالی است که بیشتر اوقات را در خانه نمی گذرانید.

احتمالاً نمی توانید ساعت بیدار شدن یکسانی داشته باشید به این علت که هر روز را باید برای حرکت به یک شهر آماده شوید که ساعات مختلفی برای پرواز دارند.

تاخیر پرواز که هر روز انتظارتان را می کشد و باید به عنوان یک واقعیت بسیار دردناک آن را بپذیرید.

البته لبخند دیگران و گفتن اینکه مارکوپولو این بار برایمان چه آورده ای(؟) ممکن است کمی سرگرم کننده باشد ولی احتمالاً نمی تواند خستگی راه را از تنتان بیرون کند.

فرقی هم نمی کند که مسیرهایی که طی می کنید با ماشین هستند یا قطار و یا هواپیما. سفر خستگی خاص خودش را دارد و کافی است کمی غفلت کنید تا فرمان زندگی را از دستتان خارج کند. از ریتم زندگی خارج شوید و خود را در شرایطی نامناسبی ببینید.

اگر متاهل باشید آسیبی که این سفرهای متعدد می توانند بر زندگی شما داشته باشند می تواند بسیار زیاد باشد و اگر مجرد باشید زندگی اجتماعی بسیار پیچیده ای خواهید داشت.

البته برای من که با همسرم همکار بودم و تا همین شش ماه پیش تقریباً تمام سفرهایمان را با هم انجام می دادیم(بجز شرایط خاص) این مشکل تا حدی حل شده بود. اما بسیاری از مشکلات سر جای خودشان باقی می ماندند.

به همین دلایل و دلایل منطقی دیگری از جمله افزایش کارایی وکاهش زمانی که نیاز داشتم به سفر رفتن فکر کنم یک سری روتین برای خودم در نظر گرفتم و به عنوان قوانینی خود نوشته آن ها رو به کار بستم.

قوانینی از شیوه ی جمع کردن لباس و اینکه چه چیزهایی به همراه داشته باشم تا اینکه چه بخشی از سفر را به چه کاری اختصاص دهم.

سفر کاری

حواسمان به چه چیزهایی باشد

اولین نکته ای که باید به خاطر داشته باشیم این است که نوشته در خصوص کسانی است که سفر بخشی از کارشان محسوب می شود.

مدیران شعب ، مدیران فروش ، مسئول نمایندگان شرکت ها ، مشاوران و بازرسان از این دسته افراد هستند.

کسانی که هر چند ممکن است در دفتری مرکزی و یا در خانه خودشان کار کنند و همه چیز را از آنجا مدیریت کنند، اما محل کارشان در محل مشتری است که می تواند در هر مکانی از کشور و یا جهان واقع شده باشد.

پس اولین نکته ای که باید به آن دقت کنیم این است که ما برای خوش گذرانی سفر نمی کنیم. پس قرار نیست زندگی مان را متوقف کنیم. زندگی شخصی و کاری ما در تمام مدتی که در سفر هستیم در جریان است و بیان این موضوع که در سفر هستم و نمی توانم فلان کار را پیگیری کنم کاملاً از موضوعیت خارج است.

باید عادت کنیم که برای دیگران اهمیتی ندارد شما کجا هستید و نیاز دارند که کارشان را پیگیری کنید.

دومین نکته ای که باید به آن دقت کنیم این است که تنها در صورتی که سفر نیاز به انجام داشته باشد به آن تن دهیم.

اگر می شود یک کار را بصورت آنلاین انجام داد و یا با یک جلسه ی تصویری مسئله ای را حل کرد نیازی نیست که زمان خود را در مسیر بگذرانید.

این را در ذهن داشته باشید که این دورکاری در صورتی امکان پذیر است که:

  • مشتری شما آن را قبول داشته باشد.
  • کار شما به این ترتیب به بهترین شکل انجام شود.

اگر شرایطی برای اجرای این دو شرط ندارید همان بهتر است که شخصاً در محل مشتری حاضر شوید و سفر را انتخاب کنید.

روتین زندگی

هر کدام از ما یک روتین مشخص برای زنگی شخصی و کاری مان داریم. هر چند که تا الان به آن فکر هم نکرده باشیم.

مثلاً ممکن است عادت داشته باشیم و یا مجبور باشیم یک ساعت خاص بیدار شویم و یک ساعت خاص بخوابیم.

این ها روتین هایی هستند که زندگی ما را شکل می دهند و به هم ریختن آن ها نظم ذهنی ما را در هم می ریزد.

هر چند که اندکی سیال بودن بسته به شخصیت هر کدام از ما در برنامه هایمان وجود دارد. اما گمان نمی کنم کسی بتواند ادعا کند که هیچ روتین مشخصی در زندگی ندارد و باد به هر سمتی می کشاندش.

اولین چیزی که در سفر به هم می ریزد همین روتین است. زمانی که شما به یک سفر چند روزه ی تفریحی می روید عمداً این روتین را به هم می ریزید (یا اگر مثل من باشید بخشی از آن را حفظ می کنید) و از این تنوع لذت می برید.

اما در سبک زندگی که نیازمند سفرهای زیاد است این داستان صدق نمی کند. باید بتوانیم روتین مشخصی را حفظ کنیم تا در تمام زمان ها به آن پایبند باشیم و از ریتم خارج نشویم.

روتین شخصی من به این صورت است:

  • بیدار شدن ساعت 5 صبح

باور کنید برعکس چیزی که شاید عادت داشته باشید بشنوید اصلاً دوست ندارم این ساعت بیدار شوم. اما ساعتی چنین خلوت و آرام را دیگر در کجا می توان یافت.

ضمن اینکه معمولاً اولین پروازها (بجز چند استثنا) در ساعاتی هستند که بیدار شدن در ساعت 5 را طلب می کنند. پس با این ساعت بیدار شدن در زمان سفر و غیر سفر برنامه ی مشخصی دارم که نیازمند تغییرات در زمان های بسیار معدودی است.

  • قهوه

یکی از عاداتی که ممکن است زیاد مفید نباشد این است که یک قهوه ناشتا می خورم و کمی سرحال می شوم. به شکلی به مغزم می گویم که روز شروع شده است.

این مورد هم در هر کجا که باشم قابل دسترس است و حتی زمانی که در هتلی اقامت داشته باشم که امکان درست کردن قهوه وجود نداشته باشد و یا خدماتش از ساعاتی دیرتر از بیدار شدن من شروع شود، یا یک قهوه ی آماده خودم را سرگرم می کنم.

  • مطالعه اول وقت

یکی از اولین کارهایی که هر روز انجام می دهم این است که چند صفحه ای کتاب غیر تخصصی در موضوعاتی که به آن علاقه دارم را مطالعه کنم (من در همه حال 3 کتاب را در دست مطالعه دارم. یک کتاب تخصصی که نیازمند تمرکز زیاد است و باید در زمان های خاصی مطالعه شود. یک کتاب غیر تخصصی مرتبط با موضوعات کاری که معمولاً در زمان های مرده مطالعه می کنم و یک کتاب غیر تخصصی و غیر مرتبط که برای من معمولاً مطالبی تاریخی در خصوص جنگ های جهانی هستند که در زمان بیدار شدن و پیش از خواب مطالعه می کنم تا کمی به خودم آرامش بدهم و ذهنم را خالی کنم).

مطالعه در اول وقت کاری است که هر کجا که باشم قابل انجام است و می توانم با ذهنی هشیار به بقیه ی کارها بپردازم.

  • مطالعه پیش از خواب

این هم از آن دسته کارهایی است که همیشه انجام می دهم و اصولاً به جایی که در آن هستم ارتباطی ندارد و باعث می شود این تصور را در خودم داشته باشم که کنترل زندگی را در دست دارم.

روتین مشخص و غیر قابل تغییر من همین چهار مورد است. البته که دوست داشتم چند مورد خیلی قشنگ مثل ورزش کردن و شکر گذاری و … هم در آن بگنجانم. اما اینجا داریم درباره ی کارهایی که انجام می دهم صحبت می کنیم و نه لیست آرزوها. در اینجا یک نکته وجود دارد که در خصوص روتین باید بگویم. بعد از بارها آزمون و خطا به نظرم می رسد هر چه لیست کارهایی که اسم ((باید)) روی آن ها می گذاریم بیشتر باشد احتمال اینکه آن ها را انجام دهیم کمتر می شود. پس من به همین چهار مورد بسنده کردم.

لباس

اولین فرضتان در خصوص مساله ی لباس در سفر این باشد که امکان شستشو برای شما فراهم نیست. اگر بود چه بهتر، اما معمولاً این کار به زمان برگشتن شما به خانه منتقل می شود.

لیست لباس هایی که من همیشه در چمدانم قرار می دهم شامل موارد زیر است:

  • دو پیراهن
  • یک دست کت و شلوار اضافه(البته در چمدان جا نمی شود!).
  • دو جفت جوراب.
  • دو لباس زیر.
  • دو کراوات.
  • دکمه سر آستین.
  • دو عدد زیرپوش سفید.
  • یک شلوارک.
  • یک شلوار گرم کن ورزشی.
  • دو عدد تیشرت.
  • کفش کتانی.
  • مایو.
  • حوله استخری.

نکته ای که نباید از آن غافل شویم این است که هیچ وقت نمی دانیم یک سفر چطور پیش می رود و باید آمادگی آن را داشته باشیم که اگر فرصتی پیش آمد آن را به ورزش و یا کمی پیاده روی اختصاص دهیم.

مایو و حوله هم برای زمانی که استخری در دسترس بود. شخصاً این فرصت رو غنیمت می دانم و از آن استفاده می کنم.

لوازم شخصی

یکی از دیگر مواردی که همیشه همراه داشته باشید لوازم شخصی است. مهم نیست که قرار است کجا اقامت داشته باشید. مهمان پذیر شرکت مدعو، هتل و یا اقامت گاه مشخص شده برای شما.

داشتن لوازمی که در ادامه می آید از ملزومات است.

  • کیت خیاطی کوچک.
  • مسواک و خمیر دندان.
  • صابون جامد.
  • تیغ اصلاح.

ممکن است این ها به نظر بدیهی برسد ، اما گاهی نداشتن یک نخ و سوزن در سفر می تواند بسیار آزار دهنده باشد.

به خاطر دارم درست پیش از یک جلسه ی بسیار مهم دکمه ی کتم کنده شد و دربه در دنبال یک خیاط می گشتم که این دکمه را برایم بدوزد!

هر چند لوازم شخصی در هتل در اختیار شما قرار می گیرد، اما تجربه ی شخصی من می گوید که این ها را همراه داشته باشم تا اگر ضرورتی روی داد به مساله نخورم.

در زمان سفر(سفرهای کوتاه یک تا 3 روزه) معمولاً امکان شستن و خشک کردن لباس هایی که هر روز عوض می کنید مثل زیرپوش ندارید. پس بهتر است آن ها را در یک کیسه فریزر قرار دهید و درب آن را گره بزنید تا در زمان برگشتن به خانه آن ها را بشویید.

لوازم اداری

  • لپ تاپ.
  • موبایل.
  • شارژر.
  • پاور بانک.
  • کاغذ یادداشت.
  • خودکار اضافه.
  • یک کپی از مدارکی که بصورت آنلاین همراه آورده اید.
  • کاغذ صورت جلسه بصورت پرینت شده.
  • سررسید.

مطلب بسیار مهم در زمانی که در سفر هستید این است که آماده باشید که ممکن است اینترنت قطع شود و یا دسترسی به آن برای شما مشکل باشد. به همین دلیل بهتر است اگر برنامه ای برای اجرا دارید آن را بصورت پرینت شده همراه داشته باشید.

در صورتی که در جلسات ملزم به ثبت و امضای صورت جلسه هستید هم از این نسخ بصورت پرینت شده همراه داشته باشید تا در صورتی که اتصال شما به اینترنت وصل نشد مشکلی نداشته باشید.

هر چند تمام قرار ملاقات ها و جلسات و همینطور تماس ها از طریق ایمیل و شبکه های مجازی مثل واتس اپ اتفاق می افتد، بهتر است یک سررسید هم همراه داشته باشید و تمام قرار ملاقات های طی سفر را در آن یادداشت کنید تا به آن دسترسی آفلاین داشته باشید.

لوازم برای اوقات خالی

شاید مهم ترین بخش از زندگی به این سبک که می تواند باعث به هم ریختن زندگی شما شود، اوقات خالی شما در سفر باشد.

بهتر است عادت کنیم کارهایی را انجام دهیم که اگر در خانه بودیم انجام می دادیم.

اگر عادت دارید یک سریال خاص را ببینید و یا کتاب بخوانید و یا بازی کامپیوتری انجام دهید و یا حتی ورزش کنید، می توانید این کارها را در زمان سفر هم انجام دهید.

انجام ندادن این کارها باعث می شود که ساعت ها در گوشی سرگردان باشید و خسته و بی حوصله شوید.

به همین منظور موارد زیر همیشه همراه من هستند:

  • فایل آماده(روی دسکتاپ) از مقالاتی که در حال نوشتن آن ها هستم.
  • دو نسخه کتاب(یک تخصصی و یک غیر تخصصی) که بسته به اینکه حوصله داشته باشم یا نه و اینکه چند ساعت کار کرده باشم به آن ها رجوع می کنم.
  • فایل های دانلود شده ی پادکست های مورد علاقه ام.
  • یک بازی کامپیوتری یا بازی روی گوشی برای کسانی که عادت به بازی دارند.

نکات تکمیلی

نکات دیگری هست که باید به آن ها توجه کنهیم و دقت داشته باشید که همه ی این ها با توجه به این است که سفرهای ما کاری هستند و نه تفریحی.

  • حواستان به رزرو کردن بلیط ها باشد.

اگر زمانبندی فشرده ای دارید، بدترین اتفاقی که می تواند برایتان بیفتد این است که سفرها به هم بخورند و زمان ها با هم قاطی شوند.

  • همیشه به زمانی که ممکن است تاخیر داشته باشید فکر کنید.
  • تاخیر

اگر می خواهید شخصیت کسی را به خوبی بشناسید کافی است در یک سفر که درگیر تاخیر پرواز می شوید با وی همراه باشید. این جور مواقع حوصله کم می شود و ممکن است افتادن قند خون حسابی اعصابتان را به هم بریزد.

تلاش کنید تا حتی در صورتی که خسته هستید کمی غذا و آب بخورید. کتاب و پادکست در چنین مواردی است که به کمک شما می آِیند. اگر در سفر کسی همراهتان است، صحبت کردن راجع به کار فقط خسته ترتان می کند و اگر صمیمی هستید بهتر است راجع به مسائل شخصی صحبت کنید.

  • کابین هواپیما بهترین کتابخانه است.

بهترین وسیله ی نقلیه برای مطالعه قطعاً و قطعاً هواپیما است. از تمام حواس پرتی ها دور هستید، امکان استفاده از موبایل را ندارید و اگر روی مسائل کاری(که پیش می آید) کار کنید ممکن است از نگاه های افرادی که کنار شما نشسته اند معذب شوید. به همین دلیل در زمان سفر با هواپیما از یک روتین مشخص استفاده می کنم.

از زمانی که روی صندلی می نشینم یک پیام برای همسر و یک پیام برای مادرم آماده می کنم که اعلام می کند در حال حرکت هستم و همه چیز روبراه است. پیام را ارسال نکرده باقی می گذارم و پیام های بقیه را جواب می دهم. سری هم به ایمیل ها می زنم و جواب اشخاص را تا جایی که ممکن باشد می دهم.

در لحظات آخر که باید گوشی موبایل را در حالت پرواز قرار دهم پیام همسر و مادرم را ارسال می کنم و گوشی را کنار می گذرام. از این لحظه تا لحظه ای که هواپیما روی زمین می نشیند تمام تمرکزم را روی مطالعه می گذارم.

  • در زمان سفر با اتومبیل به فکر یادگیری باشید.

یک سری از سفرهای کاری ما در مکان هایی نزدیک به تهران هستند و یا در شهرهایی قرار دارند که فرودگاه ندارد و یا فرودگاه دارد اما رفت و آمد با اتومبیل سریع تر است!

در چنین زمان هایی سعی می کنم به فایل های صوتی طولانی که در زمان های عادی امکان گوش دادن به آن ها را ندارم گوش کنم و یا به پادکست مورد علاقه ام گوش کنم.

فقط در سال گذشته و در زمان های رانندگی حدوداً 190 ساعت به پادکست های آموزشی گوش کرده ام که رقم بدی برای زمان های سوخت شده که در حالت عادی به رادیو و اخبار بی معنی آن و یا گوش کردن به موسیقی می گذشت صرف کرده ام.

  • چمدانتان را باز کنید.

شاید نیاز به گفتن نباشد اما سعی کنید بعد از رسیدن به هتل و یا برگشتن به خانه، چمدانتان را باز کنید. اینطور به خودتان می فهمانید که یک قسمت راه تمام شده و باید زندگی کنید.

من در زمان اقامت در هتل هم همین کار را انجام می دهم. حتی اگر تنها یک شب را اقامت داشته باشم. تمام وسایل را از چمدان در می آورم، آن ها را می چینم و مرتب می کنم و فردا دوباره همه را جمع می کنم.

این مطلب در حال تکمیل است…